روضه پنجتن
روضه پنجتن مجلسی در بزرگداشت پنج تن آل عبا است. روضهخوان در این مجلس، داستان اصحاب کسا و فضایل آنان را بازگو میکند. بیان جریان اصحاب کسا معمولا با شعر است و پس از آن گریزی به مصیبت امام حسین(ع) زده و در پایان برای برآوردهشدن حاجات حاضران دعا میشود. اشعار این مجلس معمولا ترجمه منظوم حدیث کسا است.
پنجتن
نوشتار اصلی: پنج تن آل عبا
منظور از پنج تن، حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند. امام صادق(ع) در حدیثی صریحاً میفرماید:
- اصحاب کساء که کریمترین مخلوقات و شریفترین آنها نزد خدا هستند، پنج تن میباشند. امام در ادامه این پنج تن را نام میبرد.
مجلس روضه پنجتن
روضهخوان در این روضه، شروع به خواندن اشعاری در فضیلت پنج تن آل عبا میکند. معمولا این اشعار به داستان حدیث کسا اشاره دارد. این روضه با تجمع پنج تن در جریان کسا شروع و پس از بیان مقام و جایگاه پنج تن در نزد خداوند، به تجمع دوباره آنان در جریان شهادت امام حسین(ع) خاتمه مییابد.
نمونههایی از اشعار
دیوان احمد صالح | ||
عالم کون و مکان را کبریای پنج تن | کرد خلقت روز اول از برای پنج تن | |
آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات | در وجود آورد از بهر ولای پنج تن | |
احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا | حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن | |
شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق | خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن | |
جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی | گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن | |
آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم | چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن | |
وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار | من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن | |
کسیتند این پنج تنای مالک روز شمار | شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن | |
فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی | فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن | |
فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین | آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن | |
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان | حاجت بانی بر آورای خدای پنج تن | |
یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه | کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن | |
گفت زهراای غریبای کشته مادر حسین | گشتهای عریان چراای با وفای پنج تن | |
ایکه میخواهی سعادت در جهان وآخرت | همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن |
دیوان آهی | ||
عالمی را آفریده حق برای پنج تن | بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن | |
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع | کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن | |
خواست چونشان و مقام خاندانش را ز حق | احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن | |
کرد نازل انما را حق به قرآن بهرشان | خوش نشان امتحان است انمای پنج تن | |
این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان | خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن | |
گفت جبریل امین یارب چه باشد نامشان | این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن | |
فاطمه هست و دو فرزند پدر با همسرش | جملگی گردید اینک آشنای پنج تن | |
خلقت عالم طفیل هستی آنان بود | هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن | |
گر غم و اندوه در دل داریای شیعه کنون | رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن | |
ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت | بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن | |
آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد | گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن | |
پهلوی زهرا شکست و محسن او سقط شد | رفت ازدار فنا خیرالنسای پنج تن | |
کشته شمشیر زهرآگین بن ملجم زکین | گشت در محراب کوفه مرتضای پنج تن | |
نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ | تیرباران جفا شد مجتبای پنج تن | |
تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر | در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن | |
داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور | مطبخ خولی شدی مهمانسرای پنج تن | |
همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان | روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن |
جستار وابسته
پانویس
منابع
- آهی، علی، دیوان آهی، تهران، موسسه انتشارات خزر، بیتا.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، قم، انتشارات مومنین، ۱۳۸۰ش.
- صالح، احمد، ران ملخ، تهران، انتشارات هفده شهریور، ۱۳۶۷ش.
رده: